• حکایت کوتاه و خواندنی بهلول و آب انگور

    روزی یکی از دوستان بهلول رو به او کرد وگفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟….   بهلول گفت: نگاه ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • سخنان کوتاه و آموزنده پرمودا باترا

    گزیده ای از سخنان آموزنده پرمودا باترا را در ادامه مطالعه می کنید:   مشكلات خود را بر ماسه ها بنويسيد و موفقيت هايتان را بر سنگ مرمر… پرمودا باترا   OoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoOoO   ذهن شما مانند کارخانه است. افکار شما مدیر تولید آن و نظرات دیگران مواد خام این کارخانه می باشد. پرمودا ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • قصه کودکانه ماشین مورچه ها

    یه ملخ مرده نزدیک در حیاط روی زمین افتاده بود و مورچه ها دورش جمع شده بودن. مورچه ها در تکاپو بودن تا ملخ رو با خودشون ببرن. نی نی از عقب حیاط به ملخ نگاه می کرد اما تنهایی جلو نمی رفت. دوست داشت ملخ رو به همه نشون بده . نی نی بلد نبود حرف بزنه به خاطر همین شروع کرد به سر و صدا کردن و هی می گفت: این… این …   مامان اومد پیش نی نی ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • تفسیر ضرب المثل کله گرگی

    هرزمان كسي در مقام دعوي و شكايت يا مباحثه و مناظره سند قاطع و مدرك محكم وغيرقابل ايرادي ارائه كند چنانچه مخاطب و طرف دعوي را تحت تاثير قراردهد اطرافيان اصطلاحاً مي گويند :« فلاني كله گرگي نشان داد » به این معنا که: مدركي ارائه كرد كه نفي و رد آن به هيچ وجه امكان پذير نيست .   مثل كله گرگي بيشتر بين عوام الناس بخصوص حشم ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • قصه زیبای کودکانه تولد لاک پشت ها

    سارا خیلی خوشحال و ذوق زده بود. سارا و خانواده اش روزهای زیادی منتظر بودند تا بچه لاک پشت های کنار ساحل از تخم بیرون بیایند و بالاخره آن شب وقتش بود و پدر سارا قصد داشت او را برای دیدن بچه لاک پشت ها به ساحل ببرد. به خاطر همین سارا و پدرش آن شب خیلی زود از خواب بیدار شدند. هوا هنوز تاریک بود آن ها چراغ قوه شان را برداشتند و با احتیاط ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • داستان بسیار زیبای عشق حقیقی مارمولک

    شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی تخریب می کرد.خانه های ژاپنی فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین ان مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است.دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد .وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ چهار سال پیش هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!!چه اتفاقی ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • تفسیر ضرب المثل بارگهش را آب برده

    این ضرب المثل درباره کسی که كارش دیگر اصلاح پذیر نیست به کار برده می شود ، چون بسیار خراب است ، بیشتر در مورد ورشكست شده‌ای گویند كه با كمك دوستان هم نمی‌تواند باز به سركار خود برگردد، یعنی خرابی كار بیشتر از این حد است. در موارد مشابه نیز كاربرد دارد.   لازم است كه اول معنی واژه ” بارگه ” را بدانیم : بارگه در تداول ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • داستان کوتاه و خواندنی ظرفیت انسان ها

    در روزگاران قدیم مردی از روزگار خیلی ناله می کرد از این رو نزد استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواستاستاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت : خیلی شور و غیر قابل تحمل استاستاد وی را کنار دریا برده و به وی گفت همان مقدار آب بنوشد و بعد از مزه اش پرسید؟   مرد گفت : خوب ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • انسانیت از دیدگاه یک ریاضیدان (داستانک)

    یک روز از ریاضیدانی نظرش را در باره انسانیت پرسیدند ، او در جواب گفت :   اگر زن یا مرد دارای ادب و اخلاق باشند : نمره یک میدهیم 1   اگر دارای زیبائی هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم : 10   اگر پول هم داشته باشند 2 تا صفرجلوی عددیک میگذاریم : 100   اگردارای اصل ونسب هم باشند 3 تا صفرجلوی عدد یک میگذاریم : 1000   ولی اگر ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • داستانک جالب و خواندنی روز تعطیلی

    نان فریز شده را از کیسه پلاستیک خارج می کنم و داخل تستر می گذارم، صدای مادربزرگ توی سرم می‌پیچد که « نون یخ زده که نون نیست ننه» همسر با دست و صورت خیس دنبال دستمال می‌گردد، بلند می‌گویم: لااقل روز جمعه‌ای رو «نون داغ» می گرفتی! جعبه دستمال را که بچه ها پشت تلوزیون گذاشته‌اند، پیدا میکند و می‌گوید: ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • داستانک خواندنی پیرمرد باوفا

    یک روز صبح پیرمردی وقتی از خانه اش خارج شد…در راه با یک ماشین تصادف کرد و اسیب دید.عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین در مانگاه رساندند.پرستاران ابتدا زخم های پیرمرد را پانسمان کردند.سپس به او گفتند: ((باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت اسیب ندیده))   پیرمرد غمگین شد،گفت عجله دارد و نیازی به عکس ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • داستانک آموزنده و زیبای کلاس فلسفه

    پروفسور فلسفه با بسته سنگینی داخل کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را مقابل دانشجویان روی میز قرار داد ، هنگامی کلاس شروع شد بدون هیچ کلمه ای یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد سپس از شاگردان خود پرسید که ، آیا این ظرف پر است ؟ و همه دانشجویان موافقت کردند سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر زیبای خواب مادرم برای کودکان

    شعر کودکانه ” خواب مادرم ” برای کودکان سه ساله و بزرگتر در سنین مهد کودک را در ادامه این پست بخوانید:     مامانم می گفت: خواب می دیدم بچه شدم مثل گل باغچه شدم   *** پیرهن چین چین پوشیدم دنبال توپم دویدم   ***   اما وقتی بیدار شدم دیدم که بچه نیستم یک گل باغچه نیستم   ***   خودم یه بچه دارم گل توی باغچه ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • داستان کوتاه و پندآموز همسر زیبا

    یکی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که از قضا بسیار زیبا هم بود ازدواج کرد. اما درست وقتی که همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه می‌خوردند، آنها از هم جدا شدند. دیری نپایید که دوستم دوباره ازدواج کرد. همسر دومش یک دختر عادی با چهره‌ای بسیار معمولی بود. اما به نظر می‌رسید که دوستم بیشتر و عمیق‌تر از گذشته عاشق همسرش ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • گزیده ای از جملات پندآموز بزرگان

    يک روز زندگي به روشن بيني ، بهتر از صد سال عمر در تاريکي است. بودا °.°.°.°.°.°.°.°جملات قصار بزرگان°.°.°.°.°.°.°.°.° وجدان صدای خداوندی است.لامارتين °.°.°.°.°.°.°.°جملات قصار بزرگان°.°.°.°.°.°.°.°.° نسبت به عمر خود بخيل تر باشيد تا به درهم و دينار.پيامبر اكرم ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • داستانک پندآموز بدشانسی یا خوش شانسی

    مرد پیری در خانه اش اسبی داشت و از آن اسب برای شخم زدن زمینش استفاده می کرد. روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد. همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد، به نزد او آمدند و گفتند: “عجب بد شانسی‌ای آوردی.”پیرمرد جواب داد: “بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه می‌داند؟”   چندی بعد اسب پیرمرد به همراه چند اسب وحشی ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • داستان زیبای صرف شام با خانمی دیگر

    یک روز همسرم از من درخواست کرد تا وعده شام را با زن دیگری صرف کنم و پس از آن به سینما برویم. او گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد. آن زن مادرم بود که چندین سال پیش از این بیوه شده بود ولی مشغله‌های زندگی و داشتن سه بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • داستان دختر دانشجوی بی پول ایرانی در فرانسه

    ﺳﺮﻣﺎی شدیدی است ﻭ ﻣﻦ ﻳک ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻯ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎ ﭘﺎﻟﺘﻮﻳﻰ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻭ ﺭﻓﺘﻪ، ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺷﻬﺮﻫﺎﻯ ﺍﺭﻭﭘﺎ، ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﻭﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ موقع به ﻛﻼﺱ ﺑﺮﺳﻢ. ﻧﻮک بینی ام قرمز ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺷﻜﻰ گرم ﻛﻪ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺳﻮﺯ ﻣﺎﻩ ﮊﺍﻧﻮﻳﻪ ﺍﺳﺖ، ﺗﻤﺎﻡ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺭﺍ ﻣﻰﭘﻴﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺑﻴﻨﻰﺍﻡ ﻣﺨﻠﻮﻁ ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴