• دریا بالا آمد آنقدر که فکر نمی آید (شعر)

    در قاب پنجره جای گرفت نمی دانم شاید هم پنجره پایین رفت تا دریا را به من نشان بدهد بالاخره از این اتفاق ها می افتد وقتی که تو باشی. حالا که نیستی من به پرندگان حق می دهم که نخوانند همین طور به خورشید که مضحک و منگ مثل یک دلقک دیوانه از کوچه ها بگذرد… رسول یونان و شعر جدید و جالبش ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر اگر تو نبودی عشق نبود

    همین طور اصراری برای زندگی اگر تو نبودی زمین یک زیر سیگاری گلی بود جایی برای خاموش کردن بی حوصلگی ها اگر تو نبودی من کاملاً بیکار بودم هیچ کاری در این دنیا ندارم جز دوست داشتن تو رسول یونان و شعر زیبایش ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • آسمانخراش ها و شعر جالبش

    تماشای آسمان را از ما گرفته بودند بمب های عمل نکرده گشت و گذار درصحرا را دریا نیز استخر خصوصی دیکتاتورها بود این دنیا به درد ما نخورد ما در رویا هایمان زندگی کردیم رسول یونان و شعر باحالش   ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر داشتم از این شهر میرفتم

    صدایم کردی جا ماندم از کشتی ای که رفت و غرق شد البته… این فقط می تواند یک قصه باشد در این شهر دود و آهن دریا کجا بود که من بخواهم سوار کشتی شوم و… تو صدایم کنی فقط می خواهم بگویم تو نجاتم دادی تا اسیرم کنی از : رسول یونان این اشعار   ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر اما من برایت چای می ریزم

    دیروز هم نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم دوست داری بخند دوست داری گریه کن و یا دوست داری مثل آینه مبهوت باش مبهوت من و دنیای کوچکم دیگر چه فرق می کند باشی یا نباشی من با تو زندگی می کنم از: رسول یونان و شعر زیبایش ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر یک روزی که خوشحال تر بودم

    بیایم و بنویسم که زندگی را باید با لذت خورد که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد. . یک روزی که خوشحال تر بودم می آیم و می نویسم که این نیز بگذرد مثل همیشه که همه چیز گذشته است و آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است. یک روزی که خوشحال تر بودم یک نقاشی از پاییز میگذارم, که یادم بیاید زمستان ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • مهدی اخوان ثالث و شعر جدیدش

    ما چون دو دریچه رو به روی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده عمر آینه ی بهشت، اما… آه بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه اکنون دل من شکسته و خسته ست زیرا یکی از دریچه ها بسته ست نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد مهدی اخوان ثالث و اشعارش   ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر لحظه ی دیدار نزدیک است

    باز من دیوانه ام ، مستم باز می لرزد ، دلم ، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست و آبرویم را نریزی ، دل ای نخورده مست لحظه ی دیدار نزدیک است مهدی اخوان ثالث است این اشعار   ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • دیدی دلا که یار نیامد ؟ (شعر)

    گرد آمد و سوار نیامد بگداخت شمع و سوخت سراپای و آن صبح زرنگار نیامد آراستیم خانه و خوان را و آن ضیف نامدار نیامد دل را و شوق را و توان را غم خورد و غمگسار نیامد آن کاخ ها ز پایه فرو ریخت و آن کرده ها به کار نیامد سوزد دلم به رنج و شکیب ای باغبان، بهار نیامد بشکفت پس شکوفه و پژمرد اما، گلی ، به بار نیامد خوشید چشم چشمه و دیگر آبی به ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر جالب نعش این شهید عزیز

    روی دست ما مانده ست روی دست ما ، دل ما چون نگاه ، ناباوری به جا مانده ست این پیمبر ، این سالار این سپاه را سردار با پیامهایش پاك با نجابتش قدسی سرودها برای ما خوانده ست ما باین جهاد جاودان مقدس آمدیم او فریاد می زد هیچ شك نباید داشت روز خوبتر فرداست و با ماست اما اكنون دیری ست نعش این شهید عزیز روی دست ما چو حسرت دل ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر هر چه برگم بود و بارم بود

    چون درختی در زمستانم، بی كه پندارد بهاری بود و خواهد بود. دیگر اكنون هیچ مرغ پیر یا كوری در چنین عریانی انبوهم آیا لانه خواهد بست؟ دیگر آیا زخمه های هیچ پیرایش، با امید روزهای سبز آینده؛ خواهدم اینسوی و آنسو خست؟ چون درختی اندر اقصای زمستانم. ریخته دیری ست هر چه بودم یاد و بودم برگ. یاد با نرمك نسیمی چون نماز شعله بیمار ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • جلیل صفر بیگی و مجموعه آثارش

    شب ، التهاب ، عشق ، غزل ، نقطه چین نامه ، جواب ، عشق ، غزل ، نقطه چین   سیگار ، گریه ، خاطره ، آب ، قرص آتش ، عذاب ، عشق ، غزل ، نقطه چین   باران ، حیات ، کوچه ، خیابان ، سکوت روز ، اضطراب ، عشق ، غزل ، نقطه چین   بد ، خوب ، زشت ، مرگ ، خدا ، زندگی پایان ، سراب ، عشق ، غزل ، نقطه چین   ساحل ، غروب ، خسته ، خیانت ، غروب شاعر ، ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • جلیل صفر بیگی و شعر کوتاهش

    باید می دانستم سرانجام تو را از اینجا خواهد برد این جاده که زیر پای تو نشسته بود جلیل صفربیگی و شعر کوتاهش   ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • جلیل صفر بیگی و دوبیتی جالبش

    نه سیب نه گندم است بین من و تو بین من و تو گم است بین من وتو این عشق که دیگران از او می گویند یک سوءتفاهم است بین من و تو   از : جلیل صفربیگی این دو بیتی جالب ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • جلیل صفر بیگی و شعر نو اش

    مانند همیشه چشم هایم به در است بر سفره ی ما جگر نه ، خون جگر است ته مانده ی سفره ی شما را آورد آری ، پدرم مورچه ی کار گر است   از : جلیل صفربیگی است این شعر ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • جلیل صفر بیگی و شعر بی نظیرش

    تا عشق دوید از دهانم بیرون نام تو کشید از دهانم بیرون گفتم که به تو حرف دلم را بزنم یک بوسه پرید از دهانم بیرون   جلیل صفربیگی و شعر زیبایش   ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • نخستین شعر جلیل صفر بیگی

    مصراع نخست ، من تو را می بوسم در مصرع بعد هم تو را می بوسم ایراد ندارد ! به کسی چه ؟ اصلن شعر خودم است ، من تو را می بوسم از : جلیل صفر بیگی و اولین شعرش   ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴  

  • شعر باورنکردنی صفر بیگی

    هر چند که دور از عشق بازی هستیم اما به رضای عشق راضی هستیم بر فرض که این مساله هم حل بشود ثابت شده ما دو خط موازی هستیم .   از : جلیل صفر بیگی و شعر هیجان انگیزش   ...

    جزئیات بیشتر / دانلود تاریخ ارسال : ۱۵ مهر ۱۳۹۴